آوینا محمد ابراهیمآوینا محمد ابراهیم، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره
آبجی ْ مهنا « خودم»آبجی ْ مهنا « خودم»، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره
داداش محمد هانی ، داداشِ آویناداداش محمد هانی ، داداشِ آوینا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره
بابا ابوالفضلبابا ابوالفضل، تا این لحظه: 41 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره
مامان طاهرهمامان طاهره، تا این لحظه: 38 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره
مامان سکینهمامان سکینه، تا این لحظه: 62 سال و 25 روز سن داره
مامان عصمتمامان عصمت، تا این لحظه: 66 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره
بابا عبداللهبابا عبدالله، تا این لحظه: 62 سال و 25 روز سن داره
بابا محمد رضا ⁦🤲🏻⁩روحش شاد ⁦🤲🏻⁩بابا محمد رضا ⁦🤲🏻⁩روحش شاد ⁦🤲🏻⁩، تا این لحظه: 69 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره
نوشتن خاطرات قشنگ با هم بودنمان 💚🧡❤️💙نوشتن خاطرات قشنگ با هم بودنمان 💚🧡❤️💙، تا این لحظه: 3 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

یه روزی یه آبجی ...

⭐🌈

هشدار🛑: به یلدا نزدیک می شویم 🍉

خب ما هم که دست به کار شدیم ، من شروع کردم به فعالیت یلدایی برای کانالمون 😁 با پوست نارگیل جاشمعی درست کردم (البته اینو از تابستون دارم ، آخه امسال اراک نارگیل فراوان شد) آوینا هم که عاشق کاردستی دیگه این شد که اومدیم تو اتاق تا کاردستی درست کنیم ، خیلی استعداد داری و خوب دور بری می کردی ❤️😘 ...
6 آذر 1400

چند عکس + روز دختر + روزمرگی های دوتایمون + کلاس زبان

خب اول اینه بگم که امسال روز دختر کیک و اینجور چیزا نگرفتیم🤭 تو هم که کادوت را به خاطر گلو گیری از حسادت روز پسر گرفتی ، منم یه کلاس هدیه گرفتم 😁 منظورم از کلاس اینکه علاوه بر کلاس زبان و اینجور چیزا یه کلاس به انتخاب خودم برم 😉 خب حالا چند تا از عکس هات👇🏻👇🏼👇🏽👇🏾👇🏿 اینم چند تا از روزمرگی هامون با هم ، اولی کاردستی به درخواست تو و دومی مهدکودک بازی به درخواست من . و آخری هم لاک زدن برای عروسک ها به اصرار شما 😭 خب کلاس زبان هم باز شد و من از f l 14  جهشی رفتم f l 17. 😉 داداشی هم بک...
23 خرداد 1400

سوراخ کردن گوش +روز پسر

چون که وقتی نوزاد بودی خیلی ریز بودی گوشات رو ترسیدیم سوراخ کنیم و وقتی بزرگتر شدی به خاطر کرونا بازم ترسیدیم و نرفتیم گوشات را سوراخ کنیم ولی دیگه چون دلت میخواست دیشب مامان و بابا بردنت و گوشت رو سوراخ کردن و چون گوشواره های من خراب بود و تو گوشواره نداشتی دو جفت گوشواره عین هم ،هم برامون خریدن. خیلی خوشحال بودی و مامان گفت وقتی که گوشت رو دکتر سوراخ کرد اصلاً گریه نکردی. و یک مناسبت دیگر هم که بود که دیشب روز پسر بود موقعی که شما رفتید گوشواره بخرید و گوشت رو سوراخ کنید من هم کیک شکلاتی ،توت فرنگی پختم و کادوهاتون رو کادو کردم. مامان و بابا به محمد هانی هلیکوپتر دستی دادند. ...
27 ارديبهشت 1400

چند تا هنر دستی برای تو

چند روز پیش وقتی شما باغ بودید و من خونه موندم ، این را برات درست کردم که کلی ذوق کردی و باهاشون بازی کردی! چند سالیه ۲۴ ماه رمضان که تولد قمری من و توئه جشن می گیریم ، آخه چند سالیه تولد شمسی من توی ماه محرمه و چشن خاصی نمی گیریم . ولی برای اینکه داداشی حسودی نکنه و فکر نکنه من و تو دو تا تولد داریم می گیم جشن ماه رمضانه .  منم به همین مناسبت برای تو و داداش هدیه دوختم ، البته هدیه های مامان و بابا و عکس های جشن را توی پست بعد میزارم ‌‌ . اینم چند تا عکس از هدیه هایی که بهتون دادم ...
19 ارديبهشت 1400
1