خارجی حرف زدن 🤷♀️😂
فکر می کنی خارج یه کشوره و تو بازی هاو همیشه این طوری حرف می زنی 👇 ...
خرید رفتن خانم کوچولو
چند روز پیش من و مامان برای خرید پالتو برای من رفتیم ملک و چند ساعت گشتیم ، البته که چیزی که می خواستم را پیدا نکردیم 😢 . ولی وقتی برگشتیم تو خیلی ناراحت بودی وچون به خاطر ویروس کرونا چند وقتی بود بیرون نرفته بودی دوست داشتی تو هم بیرون بری و کلی غصّه خوردی و منو و مامان تصمیم گرفتیم وقتی میخواهیم بریم خیابان محسنی برای خرید روسری و کفش تو و کالسکه ات را هم ببریم، یه گردش مادر . دختری👩👩👧 و تو کلی ذوق کردی و البته تا به کفش فروشی برسی و توهم خرید کنی توی کالسکه کلی لگد زدی و بهونه گرفتی ولی وقتی خرید را کردی ساکن نشستی و به کفش هات نگاه کردی و باهاشون بازی کردی♥️🌹 و وقتی رسیدیم حمام رفتی و بعد کفش هات...
خانم بازی 😂
به وقت هایی که بچه ات می شوم میگی بچه بازی 😘 به وقت هایی که میوه های پارچه ایت را می چینی و من میام ازت می خرم میگی میوه بازی 😁 به وقت هایی هم که نفری یک عروسک بر می داریم و مامان می شویم و می ریم خونه ی هم میگی خانم بازی😂 و امّا خانم بازی دیروزمون به روایت تصویر 👇🏼🤳🏻 این هم اول بازی که البته پشت صحنه اش فتو شاپ هست 👆🏻 اینجا در عکس اول برای خودت و در عکس دوم برای من داری چایی می ریزی👇🏼 اینجا هم داری چایی تو شیرین میکنی ! نمی دونم چرا فقط چایی را با شکر دوست داری🤷🏼♀️👇🏼 و آوینا ی ما در حال توت فرنگی نمدی خوردن 👇🏼 اینجا هم مثلا شب شده و توی خونت خوابیدی👇🏼 ...
شجره نامه بابا
این شجره نامه ی بابا جونمونه . گذاشتم که شاید برات جالب باشه ...
ثنا و آوینا
امروز اومدیم خونه مامان عصمت و تو و محمد هانی از صبح با مستأجر مامان عصمت بازی کردید . اسم دوست محمدهانی ، امیر علی هست و اسم دوست تو هم که ثنا هست که هر دو شون یک سال از شما بزرگترن. خیلی با هم جورین و حسابی بازی می کنید . یک کار جالبی که می کنید اینه که توی خاله بازی برای فامیلی ، فامیلی های خودتون را با هم مخلوط می کنید . محمد ابراهیم +شاه ملکی = محمد ملکی 😅😅😅😅😅😅😅😅😅😅😅😅😅 این هم چند تا از عکس هات با ثنا 👇🏼 ...
خواهر خوش خواب من😴
دیروز که داشتیم میآمدیم تهرآن تا قم حسابی با هم بازی کردیم و عکس گرفتیم. . . . ولی قم بودیم خوابیدی تا اول تهرآن و تو ترافیک هم یه نیم ساعتی خوابیدی یعنی میکنه به عبارتی ... دو ساعت تقریباً 😯 و وقتی رسیدیم سرحال بودی و یکذره پف داشتی. اینجوری👇🏼 و شب ساعت ۱۱ خوابیدی و ۱۰ بیدار شدی! . . . ...
اسب تک شاخ
جدیدن خیلی به اسب تک شاخ علاقه مند شدی ، امروز هم مامان بخاطر علاقه تو برات دوخت. . . . و من هم تصمیم گرفتم تم وبلاگت را تا اطلاع ثانوی اسب تک شاخ کنم. ...
عروسک کم غذا 😀😃😄😁😄
شما یک عروسک بیبی برن به اسم سوگل«تو بهش میگی سونگل»داری ، که هر جمعه به کمک من بهش غذا میدی و حمومش میکنی ! امروز نشستم براش حوله دوختم. . . . بعدش نشستی تا براش فرنی «غذای عروسک» درست کنی،البته با کمک من 😉😉. . . و با کلی زحمت دهنش گذاشتی . . . بعدش گفتی خوابش میاد و براش شیر خشک درست کردی تا بخوره و خوابش ببره 🤱 . . . و مثل همیشه با هم دیگه حمومش کردیم. . . . و با آرامش فراوان و طی عملیات پیچیده لباس هایش را تنش کردی 🤒و گذاشتی توی نأنوش تا بخوابه. ...
۱۸۰ درجه🤸🏼♀️
امروز داداشی داشت سعی میکرد پاهاشو ۱۸۰ درجه باز کنه و ما داشتیم بهش ذوق می کردیم که تو یهو پریدی وسط و یکم پاهاتو باز کردی و گفتی :« من خیلی بیشتر باز میکنما !» و هممون خنده مون گرفت . 😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄 ...