اسباب کشی 💺
راستش اولا که نی نی وبلاگی های بزرگتر می گفتند چون کار داریم و درس کم میایم نی نی وبلاگ ،باور نمیکردم ولی الان می بینم خیلی وقته نیومدم نی نی وبلاگ و اصلا متوجه این زمان نشدم...
البته به غیر از امتحانات اسباب کشی هم در این امر بی تأثیر نبوده 😁
همین طور که تو یکی از پست های قبلی گفتم خونمون رو فروختیم و قرار بر این بود که یه خونه در اراک رهن کنیم .که چند وقت پیش قراردادش را بستیم و یه خونه نسبتاً از خونه قبلیمون بزرگتر تو اراک رهن کردیم.
تو محله هپکو نواب، نزدیک مدرسه دوران ابتدایی من ، پنجشنبه صبح اساس اوردیم و اون خونه رو با تمام خاطراتش رها کردیم .
و چقدر دل کندن سخت بود...
خلاصه که چون من شنبه شب امتحان ریاضی پایان ترم داشتم رفتم موندم کانون که هم تو دست و پای اسباب کشی نباشم و هم برای شنبه درس بخونم و شاید برای آخرین بار برم کانون...
(برای خواننده های عزیز وبلاگ بگم که منظورم کانون قلم چی یا خدای نکرده اصلاح تربیتی نیست، کانون پرورش فکری منظورمه 😁)
و حدود سه چهار ساعت اونجا موندم .که با تمام بدبختیهاش اسباب کشی تموم شد ولی هنوز خونه نیمه کاره است و آسانسور و آیفون هنوز کامل راه نیفتاده ولی خوب خونه خوبیه.
امتحان های میان ترمم هم حسابی گند زدم و امیدوارم پاینترمم خوب بشه (تا الان که عالی بوده البته به غیر از زیست)
نمای اتاق کودک کانون از اتاق نوجوان 🥺👆🏻
و آخرین چیزی که از ساختمان مهرآوا دیدم ...