آوینا محمد ابراهیمآوینا محمد ابراهیم، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره
آبجی ْ مهنا « خودم»آبجی ْ مهنا « خودم»، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره
داداش محمد هانی ، داداشِ آویناداداش محمد هانی ، داداشِ آوینا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره
بابا ابوالفضلبابا ابوالفضل، تا این لحظه: 41 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره
مامان طاهرهمامان طاهره، تا این لحظه: 38 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره
مامان سکینهمامان سکینه، تا این لحظه: 62 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
مامان عصمتمامان عصمت، تا این لحظه: 66 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
بابا عبداللهبابا عبدالله، تا این لحظه: 62 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
بابا محمد رضا ⁦🤲🏻⁩روحش شاد ⁦🤲🏻⁩بابا محمد رضا ⁦🤲🏻⁩روحش شاد ⁦🤲🏻⁩، تا این لحظه: 69 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره
نوشتن خاطرات قشنگ با هم بودنمان 💚🧡❤️💙نوشتن خاطرات قشنگ با هم بودنمان 💚🧡❤️💙، تا این لحظه: 3 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

یه روزی یه آبجی ...

⭐🌈

ندری ۲۸ صفر مامان عصمت + آزمایشات من داداشیم +بهشت زهرا و برگشتن از تهران

1400/7/16 21:21
نویسنده : آبجی مهنا
226 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به نی نی وبلاگی های عزیز و آبجی و داداش کوچولوم 😘

چند وقتی بود نبودم ولی الان با یه پست طولانی اومدم 🙂

خب نذری ۲۸ صفر که مثل پارسال سوت و کور بود به خاطر این کرونا لعنتی 🥺

خاله فاطمه و خاله منصوره بودن و خاله عاطفه و عمو مقداد ، مامان سکینه هم خمین بود .

نذری رو بین همسایه ها پخش کردیم .

​​​​​

و اینکه من و محمد هانی قراره جمعه هایی که خونه هستیم کار های علمی کنیم که محمد هانی هم عاشق این کار هاست .

چند هفته پیش هم با میکروسکوپ آزمایش کردیم .

و دیشب هم از تهران برگشتیم ، تو راه هم برای نهار وایسادیم.

اینم عکس من و محمد هانی اونجا که وایسادیم .

«عکس ها تو گوشی مامان عصمته هر وقت برام ریخت آپلود می کنم»

و در آخر رفتیم بهشت زهرا ، تولد بابا رضا هم بود .

و اینکه چقدر این روزها مخصوصاً موقع نذری مامان عصمت جای خالی زیبا خانم همسایه شون حس میشد که چند ماه پیش در اثر کرونا فوت شدن 😞

حتی هنوز فوت آقا جون هم برام تازگی داره با اینکه چند سال گذشته ولی چون بعدش کرونا شد و هیچ کس رو ندیدیم هنوز باورم نمیشه 😔

پسندها (7)

نظرات (6)

👯‍♀️مهنا👯‍♀️👯‍♀️مهنا👯‍♀️
17 مهر 00 11:21
قبول باشه🖤
نذرتون هم که عدس پلو😋
چرا اینجا آوینا نبود🤨🤨🤨
خدا رحمتشون کنه🖤🖤
غم از دست دادن عزیزان خیلی سخته😞😔
دختر نیستی هاااا😐😐
دلمون واست تنگ میشه😘😘❤❤
آبجی مهنا
پاسخ
ممنون عزیزم 💗
اگر منظورت تو نذری هست داشت با دختر همسایه آتیش می سوزوند 😀
چرا هستم ولی بیشتر تو کانالم و اون یکی وبلاگم 🌈
تو تلگراف آدرسشون رو برات میزارم 
زهرا‌بانوزهرا‌بانو
17 مهر 00 12:42
عزیزم خدا رحمتشون کنه
انشالله همیشه با آبجی و داداش خوش باشی
آبجی مهنا
پاسخ
خیلی ممنون زهرا جون🖤
همچنین 😍😘
خاله ی مهربونخاله ی مهربون
22 مهر 00 0:50
به سلامتی. روحشون شاد
آبجی مهنا
پاسخ
خیلی ممنون😘
سایهسایه
16 آبان 00 18:45
چه داداش به حرف گوش کنی 
🥲🥲🥲
آبجی مهنا
پاسخ
😁❤️ آره البته همیشه نه
سایهسایه
16 آبان 00 18:45
عذر خواهم خواهر بزگتر نویسنده هست؟
آبجی مهنا
پاسخ
سایه جون من اصلا خواهر بزرگتر ندارم 😘
سایهسایه
16 آبان 00 20:09
منظورم خودتون؟
آبجی مهنا
پاسخ
راستش من عاشق کتاب و نویسندگی ام چند بار تو مسابقات نویسندگی هم رتبه آوردم ولی کتاب خاصی چاپ نکردم ، برای خودم می نویسم ❤️